سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امانت...

تا ابد

تکه هایی از من

پیشِ تو امانت ..

چند کلمه در ابتدای کتابی

ذوقِ پنهان در پیراهنِ آبی

غلیان حسی از پس نگاهی

لرزش عاشقانه ی دستی

جمله ای، عکسی

از تمام آن اتفاق باشکوه

فقط همین تکه ها می ماند

موزه ی خاطره ی گمشده ...


مهسا ملک مرزبان




ادامه مطلب

[ جمعه 99/3/23 ] [ 5:47 عصر ] [ silver storm ]

عاشقی؟؟!!


مدتیست

دست و پا چلفتی شده ام

حواسم پرت است

با خودکار بدون جوهر

شعر مینویسم

و در قفسه ی کتاب هایم

یک جفت کبوتر

آب و واژه میخورند

همین دیروز

باران که میبارید

با کفش های لنگه به لنگه

در خیابان

پرواز میکردم

و جای کرایه

به راننده تاکسی

آدرس محله ای در اردیبهشت را دادم

خلاصه مدتیست

هر کاری میکنم

میگویند:

عاشقی؟!




ادامه مطلب

[ جمعه 98/5/4 ] [ 12:55 عصر ] [ silver storm ]