سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رها...

 

بگیر از من این هردو فرمانده را

"دل عاشق" و "عقل درمانده" را

 

اگر عشق با ماست ؛ این عقل چیست؟

بکُش! هم پدر هم پدر خوانده را

 

تو کاری کن ای مرگ ! اکنون که خلق

نخواهند مهمان ناخوانده را

 

در آغوش خود "بار دیگر" بگیر

من این موج از هر طرف رانده را

 

شب عاشقی رفت و گم کرده ام

در شیشه ی عطر وامانده را ...

 

فاضل نظری




ادامه مطلب

[ جمعه 99/3/9 ] [ 11:19 عصر ] [ silver storm ]

بدان...

 

راز هایت را به دو نفر بگو

خودت و خدایت

در تنگنا به دو چیز تکیه کن

صبر و دعا

در دنیا مراقب دو چیز باش

پدر و مادرت

از دو چیز نترس که به دست خداست

روزی و مرگ

و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن

رفاقت

و تا وقتی نگاه خدا به سوی توست از روی گرداندن هیچ احدی غمگین مباش.





ادامه مطلب

[ جمعه 98/11/4 ] [ 6:54 عصر ] [ silver storm ]

دل اگر بی غم بود...


خار خندید و به گل گفت سلام

و جوابی نشنید

خار رنجید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت

گل چه زیبا شده بود

دست بی رحمی نزدیک امد

گل سراسیمه ز وحشت

افسرد

لیک ان خار در ان دست خزید

و گل از مرگ رهید

صبح فردا که رسید

خار با شبنمی از خواب پرید

گل صمیمانه به او گفت سلام

گل اگر خار نداشت

دل اگر بی غم بود

اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود

زندگی عشق اسارت قهر و اشتی

همه بی معنا بود




ادامه مطلب

[ دوشنبه 98/6/25 ] [ 7:44 عصر ] [ silver storm ]

عاشقی کافیست...

عاشقی کافیست بعد از این، پریشانی بس است
غصّه ی این قصّه ی پردردِ پنهانی بس است

«دل» شهیدِ راه عشقِ کافری دلسنگ شد
بر سر این جسم بی جان، تعزیه خوانی بس است

با خدا بودن، خودش یعنی خدا بودن، عزیز
قصد کوه قاف کن، امیال انسانی بس است

نقل «فاضل» میکنم، دلسرد از این بیهودگی؛
«هفتصد سال است می بارد، فراوانی بس است»

«مرگ» رخداد عجیبی نیست، پایان غم است
شوقِ دنیایی چنین بیهوده و فانی بس است

جنگ کن با سرنوشتت، مرگ را تسخیر کن
ترس از چیزی که ناچار است و می دانی بس است...


آریا صلاحی




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/1/28 ] [ 12:3 عصر ] [ silver storm ]

بدترین چیست؟؟؟

 

 

 

هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید. 

همه ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟ 

اما مرگ بدترین اتفاقی نیست که ممکن است برایتان رخ دهد…»

بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن، 

از درون بمیرید…




ادامه مطلب

[ شنبه 98/1/3 ] [ 8:35 عصر ] [ silver storm ]

قاتل احساس...

جسم باران خورده ام تاب فریاد آسمان را ندارد

میزند تازیانه بر واژه واژه ی سکوتم

ملامتم میکند...

احساست کو...!؟

فریاد نشسته بر بغضم نفس میخواهد

روح مرگ طلب میکند،جسم زندگی...

می اندیشم...

یافتم...!!!

زندگی کنم در مردگی...

زمین میخواندم

زانوانم تشنه اند

قطره قطره سیراب میشوند از رنگ سرخ انگشتانم

روح،افسارگسیخته...

خون ندارد فریادم

انگشتانم را خون زده ام

چشم هایم هزیان میگویند

و باران آواز میخواند در چشمانم

گوش هایم کر میشوند از سکوت شهر...

آسمان زندگی میبارد

جسم،تشنه ی مرگ

دست هایم میرقصند

و مرگ آواز میخواند...

زندگی چکه چکه میبارد از سکوتم

احساست کو...!؟

قاتلش...

منم!!!

(silver storm)




ادامه مطلب

[ جمعه 97/9/9 ] [ 2:27 عصر ] [ silver storm ]

حاصل عمر؟؟؟

 

 

زندگی گفت:                                                 

که آخر چه بود حاصل من؟

عشق فرمود:                                                  

تا چه بگوید دل من.

عقل خندید:                                                     

کجا حل شود این مشکل من؟

مرگ خندید:                                                  

در این خانه ی ویرانه ی من...




ادامه مطلب

[ سه شنبه 97/7/10 ] [ 6:16 عصر ] [ silver storm ]

زندگی

 

 

زندگی باغی است....درمعنای عشق

زندگی فصلی است....از فردای عشق

زندگی خوابی است....از ابهام ها

زندگی سوزی است....از سودای عشق

زندگی رنگی است....در افکار ما

زندگی موجی است....از دریای عشق

زندگی آبی است....در جویبار ها

زندگی رودی است....در صحرای عشق

زندگی دشتی است....در آنسوی مرگ

زندگی ردی است....از جا پای عشق




ادامه مطلب

[ یکشنبه 97/6/18 ] [ 9:25 عصر ] [ silver storm ]

کابوس

مرگ همه چیز را خواب میبینم

این واقعیتیست

که تنها زنگها یاد آور صداهایند.

کبودی دستانم نمیروند

مرگ های مکرر فریادم میزنند

مرگ احتیاج به مردن

دردی کامل.

آه که اگر نبودی

اگر کم تر تب میکردم،

لبانم چقدر راحت تر تکان میخوردند

وحشتم آرام تر میتپید

و اینگونه مرگ در عشقم تازیانه نمیزد...

 

(من و فروردین-زهرا درویشیان)




ادامه مطلب

[ سه شنبه 97/5/16 ] [ 9:14 عصر ] [ silver storm ]