سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلم فریاد میخواهد...

دلم یک کوچه میخواهد
پر از بوى اقاقى ها
دلم یک پنجره
یک انتظار ناب میخواهد
دلم یک باغ میخواهد
پر از حس گل و باران
دلم مریم
هواى تازه ى فریاد میخواهد
دلم یک دشت میخواهد
پر از آ?له ى عاشق
دلم پونه
هواى دلکش و پر عطر میخواهد
دلم یک رود میخواهد
پر از موج وصداى آب
دلم دریا
صداى ساحل و مهتاب میخواهد
دلم یک دوست میخواهد
پر از مهر و دلش دریا
دلم خوبى
شکفتن در میان باغ میخواهد




ادامه مطلب

[ یکشنبه 99/2/28 ] [ 10:14 عصر ] [ silver storm ]

خاطرات بیمار...

 

دفتر خاطراتم بیمار است

غم مینویسد لحظاتم را

بغض مینویسد شادیم را

اشک میکشد لبخندم را

فریادم را سکوت میپندارد

سکوتی در پرتگاه هیاهوی

تنهایم مینویسد در آشوب شهر

شکسته بال مینویسد در اوج پروازم

                                 دفتر خاطراتم بیمار نیست....

                                             به گمانم معنای خوب بودم هایم را فهمیده....

(silver storm)




ادامه مطلب

[ جمعه 97/9/9 ] [ 2:33 عصر ] [ silver storm ]

کابوس

مرگ همه چیز را خواب میبینم

این واقعیتیست

که تنها زنگها یاد آور صداهایند.

کبودی دستانم نمیروند

مرگ های مکرر فریادم میزنند

مرگ احتیاج به مردن

دردی کامل.

آه که اگر نبودی

اگر کم تر تب میکردم،

لبانم چقدر راحت تر تکان میخوردند

وحشتم آرام تر میتپید

و اینگونه مرگ در عشقم تازیانه نمیزد...

 

(من و فروردین-زهرا درویشیان)




ادامه مطلب

[ سه شنبه 97/5/16 ] [ 9:14 عصر ] [ silver storm ]