سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اینجا روباهی نیست...

***

تو کیستی که آنتوان سال ها به دنبالت گشت

و اکنون دیگران به دنبالت میگردند.

آنتوان رفت...

و من هنوز به دنبالت میگردم...

پیدایت کردم

اما گاهی بدجور غیبت میزند...

به بهانه ی پاک کردن آتشفشان ها یا آب دادن به گلت

میروی و تا چند وقت نمی آیی...

راستش را بگو؛آنجا کسی هست که تو را اهلی کرده؟!

تو که مرا اهلی کردی...

تو مسئول من هستی،این را خودت گفتی!

با گوش های خودم شنیدم...

میشود من را هم با خود ببری؟

تا دوتایی هزار بار غروب خورشید را تماشا کنیم...

اینجا؛آنقدر ساختمان ها بلندند که من راهی به افق ندارم...

افق را در ذهنم می سازم!

و غروب خورشید را تماشا میکنم...

بیا و مرا ببر؛ببر و با گلت آشنا کن...

من او را اهلی کنم و او مرا...

 

شازده؛تو رفتی و مرا در زمین وحشی تنها گذاشتی...

اینجا روباهی نیست که اهلی شود...

همه گرگند...!!!




ادامه مطلب

[ جمعه 97/7/13 ] [ 12:29 عصر ] [ silver storm ]