تلقین
باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم
من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم
با عکس های دیگری تا صبح ، صحبت می کنم
با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم
سخت است اما می شود ، در نقش یک عاقل روَم
نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم
حالم نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم
فکری برای این دل ِ تنهای غمگین می کنم
ادامه مطلب
[ دوشنبه 98/4/10 ] [ 9:20 عصر ] [ silver storm ]