سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آرزوی بزرگ

گل تقدیم شمااز خدا جز خدا را نباید خواست!گل تقدیم شما

یک روز که خدا هستی را قسمت میکرد،گفت:چیزی از من بخواهید؛هر چه که باشد به شما خواهم داد...

سهمتان را از هستی طلب کنید؛زیرا خدا بسیار بخشنده است.

هرکه آمد و چیزی خواست...

یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن!

یکی جثه ای بزرگ خواست و آن دیگری چشمی تیز!

یکی دریا را انتخاب کرد و دیگری آسمان را!

در این میان،کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت:خدایا من چیز زیادی از این هستی نمیخواهم؛

نه چشمانی تیز و نه جثه بزرگ و نه بالی و نه پایی و نه آسمان و نه دریا؛تنها کمی از خودت را به من بده.

و خداوند کمی نور به او داد...

و...

نام او کرم شب تاب شد...




ادامه مطلب

[ دوشنبه 97/4/25 ] [ 12:21 عصر ] [ silver storm ]