سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خوش حالم...

من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟

برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،

انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ..زندگی کوتاه است ..پس به زندگی ات عشق بورز ..

خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..

قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن

قبل از اینکه بنویسی » فکر کن

قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش

قبل از اینکه دعا کنی » ببخش

قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن

قبل از تنفر » عشق بورز

زندگی این است … احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر..




ادامه مطلب

[ شنبه 98/5/26 ] [ 10:2 عصر ] [ silver storm ]

دوست داشتن...

 

 

"دوست داشتن" عضوی از بدن است.

درست است که همه فورا به فکر "قلب" می افتند ولی من می گویم که "دوست داشتن" دندان آدم است!!!

دندان جلویی که هنگام لبخند برق میزند ...

 تصور کنید روزی را که "دوست داشتن" آدم درد می کند!

آرام و قرار را از آدم میگیرد!

غذا از گلویت پایین نمیرود،

شبها را تا صبح به گریه مینشینی...

آن قدر مقاومت میکنی تا یک روز می بینی راهی نداری جز اینکه دندان "دوست داشتن" ات را بکشی و بیاندازی دور!

 دندان دوست داشتن را که کشیده باشی، حالت خوب است،

راحت میخوابی،

راحت غذا میخوری و شبها دیگر گریه ات نمیگیرد ولی...

همیشه جای خالی اش هست،

حتی وقتی از ته دل می خندی...




ادامه مطلب

[ شنبه 98/5/26 ] [ 9:58 عصر ] [ silver storm ]

حدیث رود

 

تــا بپـیـــونـدد به دریـا کـــــوه را تنـــها گــــذاشت

رود رفــت امـــا مســیر رفـتنــش را جـــا گذاشت

هیچ وصلی بی جدایی نیست، این را گفت رود

دیده گلگون کـــرد و ســر بر دامـن صحرا گذاشت

هــر کــه ویران کـــرد ویران شد در این آتش سرا

هیـــزم اول پـایـــه ی ســــوزاندن خـــود را نهــاد

اعتبـار ســـر بلنــدی در فـــروتـــن بــودن اســـت

چشــمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت

مــــوج راز ســــر به مهری را به دنیا گفت و رفت

با صــدف هایی که بین ســـاحل و دریا گذاشت

فاضل نظری




ادامه مطلب

[ جمعه 98/5/4 ] [ 1:5 عصر ] [ silver storm ]

عاشقی؟؟!!


مدتیست

دست و پا چلفتی شده ام

حواسم پرت است

با خودکار بدون جوهر

شعر مینویسم

و در قفسه ی کتاب هایم

یک جفت کبوتر

آب و واژه میخورند

همین دیروز

باران که میبارید

با کفش های لنگه به لنگه

در خیابان

پرواز میکردم

و جای کرایه

به راننده تاکسی

آدرس محله ای در اردیبهشت را دادم

خلاصه مدتیست

هر کاری میکنم

میگویند:

عاشقی؟!




ادامه مطلب

[ جمعه 98/5/4 ] [ 12:55 عصر ] [ silver storm ]