سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنهایی حرمت دارد...

 

آدم های کمی هستند که می دانند،

تنهایی ِ یک نفر حرمت دارد.

همین طور بی هوا سرشان را پایین نمی اندازند

و بپرند وسط تنهایی آن فرد..!

چون خوب می دانند که اگر آمدند،

باید بمانند؛ تا آخرش باید بمانند؛

آنقدر که دیگر تنهایی وجود نداشته باشد.

و گرنه مسافرها همیشه موقع خداحافظی،

تنهایی را هزار برابر می کنند




ادامه مطلب

[ جمعه 98/3/24 ] [ 8:39 عصر ] [ silver storm ]

شادی

کاش آدم ها می دانستند که در هر دیدار

 

یک تکه از یکدیگر را با خود می برند…

 

عده ای فقط غم هایشان را به ما می دهند!

 

و چقدر اندک هستند

 

آدم های سخاوتمندی که وقتی به خانه بر می گردی،

 

می بینی تکه های شادی هایشان را

 

در مشت های تو جا گذاشته اند...




ادامه مطلب

[ جمعه 98/3/24 ] [ 8:36 عصر ] [ silver storm ]

بگو خدا با ماست

قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟

صیدت دوباره به دریا برگشت..؟

غمت نباشد چون خدا با ماست !

هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !

بگو خدا با ماست.

 

 

 

اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.
اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.
اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.
امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!
خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !
اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم دوباره به دست می آوریم.
دوباره می سازیم و دوباره به دست می آوریم.
دوباره می خریم و دوباره می خندیم.




ادامه مطلب

[ جمعه 98/3/24 ] [ 8:31 عصر ] [ silver storm ]

آماده باش...

همیشه آماده باش…

تا اشتباهات دیگران را ببخشی 

بی ادبی‌شان را، 

خیانت‌شان را، 

بی‌عقلی‌شان را و تهمت‌شان را. 

اینها نشانه‌ی عدم بلوغ روحی آدم‌هاست. 

آدم‌های نارس از این چیزها زیاد دارند. 

تو رسیده باش و بالغ.

 با سبکبالی و بدون این که قضاوت کنی یا سرزنش، 

و بدون این که از این حرف‌ها آزرده شوی و آسیب ببینی، 

از کنار این چیزها رد شو. 

اگر هوای دلت ابری شد 

و چشم‌های تو باریدند باران اشک‌ها را، 

بگذار این اشک‌ها باران رحمت و بخشش باشد 

برای آن‌هایی که نمی دانند 

و زمین دل‌شان خشک و شوره‌زار است. 

اینجاست که دل بخشنده‌ی تو چشمه‌ی جوشانی می شود که به منبع عظیم آب‌های لطف خدا متصل است…




ادامه مطلب

[ شنبه 98/3/4 ] [ 11:20 صبح ] [ silver storm ]

ای عشق...

“ع ش ق”
  

واژه ی غریبیست عشق…
 

  لحظه ای آبادت می سازد، لحظه ای ویران!
  

لحظه ای پادشاهی، لحظه ای گدا
 

  پر است از فراز و نشیب، دوری و نزدیکی

 

   تضاد و تفاهم، شک و یقین…
 

  عجیب نیرومند است و جادو می‌کند!
 

  خانه ات آباد، مخرب لحظه هایم

 

   برقرار باشی در دلم تا همیشه
  

ای فاتح شبهای با تو بودنم
  

…ای عشق…




ادامه مطلب

[ شنبه 98/3/4 ] [ 11:16 صبح ] [ silver storm ]